English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5724 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
applicator U اعمال کننده
applier U اعمال کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
embraceor U اعمال نفوذ کننده
Other Matches
agent U مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
agents U مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
contructive larcency U مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
brain washing U مغزشویی روشی که به وسیله ان و ازطریق اعمال تدابیر و اعمال مختلف افکار و اعتقادات فردرا زایل و اعتقادات دیگری راجایگزین ان می کنند
erasable U قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
acts U اعمال
application U اعمال
applications U اعمال
exertion U اعمال
exertions U اعمال
exercising U اعمال
undertakings U اعمال
exercising a right U اعمال حق
exercise U اعمال
exercised U اعمال
exercises U اعمال
doings U اعمال
peonage U اعمال شاقه
showing partial views U اعمال نظر
takeovers U اعمال کنترل
exertions U اعمال زور
takeover U اعمال کنترل
hard labour U اعمال شاقه
hard labor U اعمال شاقه
galleys U اعمال شاقه
impressment U اعمال زور
applicative U اعمال کردنی
applicatory U اعمال شدنی
to have the pull of U اعمال نفوذکردن بر
exercising force U اعمال زور
applying U اعمال کردن
exerted U اعمال کردن
apply U اعمال کردن
the galleys U اعمال شاقه
applies U اعمال کردن
exerts U اعمال کردن
exerting U اعمال کردن
exert U اعمال کردن
lobbying U اعمال نفوذ
exertion U اعمال زور
imposes U اعمال نفوذکردن
labourhardl U اعمال شاقه
preventative actions U اعمال بازدارنده
strong arm U اعمال زورکردن
willable U قابل اعمال
workable U قابل اعمال
impose U اعمال نفوذکردن
strong-arm U اعمال زورکردن
imprisonment with hard labour U حبس با اعمال شاقه
To use force(violence) U اعمال زور کردن
To bring pressure to bear . To exert pressure . U اعمال فشار کردن
penal servitude U حبس با اعمال شاقه
governance U اعمال قوه اختیارداری
alteration U تغییر اعمال شده
house keeping operation U اعمال خانه داری
non serverign acts U اعمال تصدی دولت
showing partial views U اعمال نظر کردن
unfair trade practice U اعمال تجاری نادرست
use one's influence U اعمال نفوذ کردن
copy protection U جلوگیری از اعمال کپی
undue influence U اعمال نفوذ ناروا
to use one's influence upon U اعمال نفوذ کردن بر
squeeze U [آبگیری از فرش با اعمال فشار]
imposed deformation U تغییر شکل اعمال شده
capitalization U اعمال سیستم سرمایه داری
embracer U کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
encode U اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
put on U اعمال کردن بکار گماردن
encodes U اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
jar U اعمال شوک شدید به یک وسیله
jarred U اعمال شوک شدید به یک وسیله
modification U تغییر اعمال شده به چیزی
applied magnetic field U میدان مغناطیسی اعمال شده
jars U اعمال شوک شدید به یک وسیله
confidential U است نه اعمال تصدی موجودباشد
interventions U عمل اعمال تغییر در سیستم
intervention U عمل اعمال تغییر در سیستم
powered U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powers U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powering U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
procrustean U بوسیله اعمال زورکاری از پیش برنده
technology U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technologies U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
the exercised thier veto U انها حق وتوی خود را اعمال کردند
track records U آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
pulse U اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار
pulsed U اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار
actions U شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
embracery U اعمال نفوذاز راه رشوه یا تهدیدوغیره
action U شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
track record U آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
arithmetic U تابع ریاضی اعمال شده روی داده
dynamic U تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
embracery U جرم اعمال نفوذ در هیئت منصفه یا دادگاه
dynamically U تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
arguments U متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
argument U متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
powered U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
embraceor U متهم به اعمال نفوذ درهیئت منصفه یا دادگاه
powering U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powers U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
syntax U قوانین گرامری اعمال شده به یک زبان برنامه نویسی
phosphor U مادهای که در اثر اعمال انرژی نور تولید میکند
equitable mortgage U از اعمال طرفین یک عمل یا تاسیس حقوقی ناشی میشود
interactive U پردازش آن و اعمال عکس العمل بلاد رنگ روی آن
impressure U اعمال نیرو بر روی چیزی فشار و زور درامری
omnia pressumuntur solemniter U اصل بر صحیح انجام شدن همه اعمال است
correctional custudy U روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط
take over bid U پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل
hash U عدد ایجاد شده پس از اعمال کلید در تابع hash
non procedural language U بلکه یک مجموعه قواعدی وضع میکند که اعمال می شوند
knowledge U دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند
stochastic model U نمایش ریاضی سیستم که حاوی اثرات اعمال تصادفی است
transformational rules U مجموعه قوانین اعمال شده به داده که باید به صورت کد در بیایند
diode U دیور نیمه هادی که در صورت اعمال جریان نور منتشرمیکند
condition U وضعیتی که پس از اعمال چندین خطا روی داده انجام میشود
head pessure U فشار اعمال شده توسط یک سیال به سبب ارتفاع ستون ان
stables U وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
stable U وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
case law U رویهای که قاضی CL در موضوع خاصی اعمال میکند و از ان به بعدسابقه میشود
backout U ذخیره کردن فایل در محل اصلی پیش از اعمال هر گونه تغییر
crystal U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
crystals U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
jumpers U مدار یا وسیلهای که وضعیتهای آن با اعمال اتصالات مختلف قابل انتخاب است
input U سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
jumper U مدار یا وسیلهای که وضعیتهای آن با اعمال اتصالات مختلف قابل انتخاب است
crunched U بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
inputted U سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
led U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
opened U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
crunches U بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
design maximum weight U حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
lightest U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lighted U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
open U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
light U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
recompile U کامپایل کردن برنامه اصلی مجددا پس از اعمال تغییرات یا رفع خطا
crunch U بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
opens U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
condominium U اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
parliamentarism U سیستمی که در ان قوه مجریه درمقابل پارلمان جوابگو ومسئول اعمال خود باشد
power U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
condominiums U اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
powers U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powering U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powered U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
texel U مجموعه پیکسل ها که به عنوان واحد مجزا هنگام اعمال یک تط بیق روی شی به کار می روند
quiescent U وضعیت فرآیند یا مدار یا وسیله وقتی که هیچ سیگنال ورودی اعمال نشده باشد
corporate model U نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
bad break U مشکلی که گاهی در نرم افزار کلمه پرداز با اعمال خودکار فاصله ایجاد میشود
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
ends U توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند
recital U قسمتی از سند که اعمال و اسناد ومباحث و مطالبی را که به تنظیم ان منجر شده است راشرح میدهد
new deal U روش سیاسی جدیدی که از دوران روزولت اعمال ان از طرف دولت ایالات متحده امریکا شروع شد
else rule U قانون منط ق برنامه دریک دستور -IF Then برای اعمال IF دیگر اگر شرط -IF Then برقرار نبود
expandsionism U اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
decision U نمایش گرافیکی جدولی تصمیم گیری که مسیرها و اعمال مناسب در شراطی مختلف را نشان میدهد
ended U توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند
escape character U ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
rule of law U قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
maintenance U جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
vital necessity U پدیدهای که دولتها با توسل به ان بسیاری از اعمال غیر منطقی یا نامشروع یا تجاوزکارانه خود را توجیه می کنند
biotechnology U ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
end U توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند
impedance U اندازه گیری تاثیر مدار الکتریکی روی سیگنال مغناطیسی شده دارد پس از اعمال ولتاژ
recitals U قسمتی از سند که اعمال و اسناد ومباحث و مطالبی را که به تنظیم ان منجر شده است راشرح میدهد
decisions U نمایش گرافیکی جدولی تصمیم گیری که مسیرها و اعمال مناسب در شراطی مختلف را نشان میدهد
policy of contianment U سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
evangelical U پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
actual address U کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اعمال میشود و فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند.
evangelic U پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
necessity U درCL به حالاتی اطلاق میشودکه عامل عمل به علت عدم ازادی اراده مسئول اعمال خود نیست
knowledge U وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
liquid crystal display U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal displays U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1strong
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com